تدلیس یا فریب در ازدواج، یکی از عواملی است که قانون مدنی آن را به رسمیت شناخته و این حق را به فریب خورده داده تا برای فسخ نکاح اقدام کند. همچنین با جرم انگاری تدلیس، فریب خورده می تواند از دادگاه تقاضای مجازات کیفری برای وی را داشته باشد.
فریب در ازدواج همانطور که از نامش پیداست زمانی رخ می دهد که یکی از طرفین عقد نکاح با توسل به اعمال متقلبانه یا پوشاندن عیب و نقص خود، اقدام به فریب طرف مقابل کند. از آنجایی که این عقد بر اساس فریب و تدلیس صورت گرفته و چه بسا اگر طرف این خصوصیات را نمی گفت، عقد نیز انجام نمی شد، مصداق تدلیس و فریب در ازدواج را خواهد داشت. مانند مردی که خودش را از یک خانواده متمکن و سرشناس معرفی کرده یا زن خودش را باکره معرفی نماید. قانون مدنی در برخی مواد، مصادیقی را نیز برای تدلیس در ازدواج ذکر کرده است.
نحوه ثبت دادخواست در تدلیس در ازدواج با شیوه معمول انواع طلاق تفاوت های اساسی دارد. برای آشنایی بهتر با فریب در ازدواج و چگونگی ثبت شکایت با ما همراه باشید.
انواع فریب در ازدواج
فریب در ازدواج می تواند مصادیق متفاوتی داشته باشد. در ماده های 1128، 1121، 1122 و 1123 قانون مدنی، به بحث فریب در ازدواج پرداخته است. بر اساس این مواد انواع فریب و تدلیس در ازدواج می تواند شامل موارد زیر شود:
عیوبی که در مرد است و قبل از ازدواج به زن گفته نشده است
- جنون ادواری و دائمی.
- اخته یا خواجه بودن مرد.
- کسی که فاقد قدرت نعوظ و آمیزش جنسی است.
- مقطوع بودن آلت تناسلی به طوری که نتواند رابطه جنسی داشته باشد
عیوبی که در زن است و قبل از ازدواج به مرد گفته نشده است
- جنون دائمی و ادواری.
- ناهنجاری جنسی به صورتی که استخوان یا گوشت زائد در آلت تناسلی زن بوده و مانع از نزدیکی مرد می شود.
- جذام. یک بیماری پوستی است.
- برص. یک بیماری پوستی است.
- افضا. یک ناهنجاری جنسی که مجرای حیض و غائط یکی است.
- فلج بودن یا زمین گیر بودن
- نابینا بودن دو چشم
سایر مصدایق فریب در ازدواج
- فریب درباره مسائل مالی و دارایی
- فریب در خصوص شغل و تحصیلات
- تدلیس درباره سلامت روان. مواردی که جنون محسوب نمی شود مانند اسکیزوفرنی، سادیسم و غیره.
- فریب در خصوص سلامت جسمی
- فریب درباره زیبایی ظاهری
- تدلیس درباره اعتیاد فرد
- فریب درباره ازدواج قبلی یا فرزند
- تدلیس درباره دین و عقاید
- فریب درباره روابط متعدد و خیانت
نحوه اثبات فریب در ازدواج
اثبات تدلیس در نکاح و فریب در ازدواج به عهده کسی است که فریب خورده است. همچنین باید ثابت کند که قبل از عقد از آن اطلاع نداشته است. البته اثبات فریب در ازدواج کار سختی نیست. اگر فرد بیماری خاصی داشته، می توان از پرونده پزشکی وی برای اثبات ادعا استفاده کرد. در مورد سایر عیوب می توان از شاهدان معتبر بهره برده یا مدارکی را دال بر تدلیس در ازدواج ارائه داد.
شیوه کار نیز معمولا بدین شکل است که موارد ذکر شده درباره فرد فریب دهنده را نوشته و حاضران آن را امضا می کنند. این سند می تواند نقش زیادی در پیش برد پرونده داشته باشد.
انتخاب وکیل ماهر برای اثبات فریب در ازدواج
درخواست طلاق به دلیل فریب در ازدواج چالش ها و فرآیند خاص خود را دارد. پروسه رسیدگی به پرونده طلاق تدلیس در نکاح با طلاق توافقی، درخواست طلاق از طرف زن و درخواست طلاق از طرف مرد کاملا متفاوت است. شیوه ارائه دادخواست، نوع طلاق، جمع آوری ادله و اسناد برای اثبات ادعا همگی جزو کارهایی است که مطمئنا افراد عادی از عهده آن برنخواهند آمد.
به همین جهت می بایست از یک وکیل پایه یک دادگستری یا وکیل طلاق یا وکیل طلاق توافقی استفاده کرد. از آنجایی که دانش حقوقی کافی دارند، می توانند به فرد آسیب دیده کمک کنند تا زودتر به حق و حقوق خود برسد.
برای این کار می توانید از به دفتر وکالت دادفر با مدیریت جناب محمد دمرچلی وکیل پایه یک دادگستری که کتخصص در دعاوی خانواده و طلاق می باشد مراجعه نمایید و یا مشاوره دریافت کنید.
قوانین و مراحل ثبت شکایت فریب در ازدواج
بر اساس ماده 647 قانون مجازات اسلامی، اگر هر کدام از زوجین قبل از عقد ازدواج، طرف خود را در امور واهی فریب دهد، مرتکب جرم شده و طرف فریب خورده می تواند بعد از فهمیدن تدلیس در ازدواج از حق خیار فسخ استفاده کرده و ضمن دریافت خسارات، مجازات مرتکب را نیز از قانون بخواهد.
با توجه به این ماده فریب در ازدواج علاوه بر اینکه جرم بوده و مستوجب مجازات کیفری است، طرف فریب خورده نیز می تواند به محض متوجه شدن، اقدامات قانونی لازم را انجام دهد.
دادخواست تدلیس در ازدواج باید به دادگاه خانواده شهرستان ارسال شود. برای شکایت فریب در ازدواج و طرح دعوای فریب خورده در دادگاه، شخص می تواند به دو روش اقدام کند:
- به محض اینکه فرد متوجه تدلیس در ازدواج شد، خود فرد ذی نفع عقد را فسخ کرده و با تکمیل اظهارنامه مراتب اراده خود را به فرد مقابل که همان فریب دهنده است، اعلام کند. سپس با ارائه دادخواست طلاق به دادگاه، صدور حکم برای تایید فسخ را مطالبه نماید. در این حالت از زمان اعمال اراده فریب خورده، عقد فسخ شده محسوب شده و حکم دادگاه تنها مبنی بر این است که اعمال حق فسخ در تاریخ مربوطه به درستی انجام شده است. توجه داشته باشید که در رویه قضایی، دادگاه ها دادخواست برای فسخ را پذیرفته و حکم به فسخ را صادر می نمایند.
- در روش دوم بدون فسخ عقد یا تقدیم دادخواست به دادگاه، با ارائه موجبات فسخ نکاح، درخواست صدور حکم مبنی بر فسخ را نماید. در این صورت عقد زمانی فسخ می شود که دادگاه رای آن را صادر کرده باشد و فسخ قطعی شود. اما تا آن زمان عقد معتبر و تاثیر گذار بوده و حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر همچنان باقی است. در این روش ضمن دادخواست تایید فسخ، می توان صدور حکم برای مسائلی چون مهریه، استرداد جهیزیه و غیره را نیز مطالبه کرد.
بر اساس ماده 1132 قانون مدنی، در فسخ نکاح به دلیل تدلیس در ازدواج، رعایت تشریفات و ترتیباتی که برای سایر طلاق ها الزامی است، لازم نیست و فرد فریب خورده می تواند به راحتی از دادگاه تقاضای فسخ نکاح را داشته باشد.
برای فسخ نکاح فرد فریب خورده باید ابتدا به یکی از شعب دفاتر خدمات قضائی الکترونیکی مراجعه کرده و با ثبت اظهارنامه، قصد خود درباره استفاده از حق فسخ نکاح را به اطلاع طرف مقابل برساند. سپس با تنظیم دادخواست تدلیس در نکاح، دعوای خود را ثبت کند. مدارک لازم برای ثبت دادخواست فسخ نکاح، تصویر سند نکاح و کارت ملی و شناسنامه است.
برای دست یابی بهتر و سریع تر به نتیجه مطلوب، بهتر است از یک وکیل طلاق استفاده کنید.
جبران خسارت فریب در ازدواج
فریب در ازدواج به شکل های مختلفی رخ می دهد که معمولا هدف از آنها کسب مزایا و منافع شخصی است و ممکن است آسیب های جبران ناپذیری به فریب خورده وارد کند.
جبران خسارت به معنای پرداخت مال یا روش های دیگر برای جبران بخشی از خسارات روحی و مالی است که فرد به شریک زندگی خود وارده کرده و او را تحت فشار قرار داده است. در بسیاری از سیستم های حقوقی جهان، این حق به افرادی که قربانی فریب در ازدواج شده اند، داده شده است. حقوق ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در تدلیس در نکاح، خسارت معمولا به دو شکل می تواند جبران شود:
- پرداخت خسارت مالی: این نوع خسارت به صورت پرداخت پول برای جبران هزینه ها و مخارج مرتبط با ازدواج دروغین است. مثلا هزینه هایی که فرد برای مراسم ازدواج یا کارهای حقوقی کرده را می تواند بعد از آشکار شدن تدلیس، مطالبه نماید.
- جبران خسارت معنوی: مسلما فریب در ازدواج آسیب های روحی و روانی جبران ناپذیری به فرد فریب خورده وارد می کند و ممکن است فرد تا پایان عمرش درگیر استرس، اضطراب یا عدم اعتماد به نفس باشد. در چنین مواردی فرد می تواند از شخص فریبکار تقاضای خسارت برای آسیب های معنوی کند.
در بحث مربوط به جبران خسارت تدلیس در ازدواج باید چند نکته را مد نظر داشت:
- زمانی که عقد ازدواج ناشی از تدلیس در ازدواج باشد. شخص فریب خورده علاوه بر اینکه می تواند نکاح را فسخ نماید، بر اساس قواعد مسئولیت مدنی، می تواند از فرد فریبکار نیز خسارت را مطالبه کند. فرقی نمی کند که تدلیس کننده یکی از زوجین باشد یا اینکه شخص ثالثی در این کار به او کمک کرده باشد.
- همچنین جبران خسارت ارتباطی با استفاده فریب خورده از حق فسخ ندارد. یعنی شخص فریب خورده چه تقاضای فسخ نکاح کرده باشد چه این کار را انجام نداده باشد، می تواند از شخص تدلیس کننده مطالبه خسارت کند.
به عنوان مثال اگر مردی فریب خورده و به جای دختر باکره با زنی غیر باکره ازدواج کند، می تواند تفاوت مهریه بین دختر باکره و زن غیر باکره را به عنوان خسارت مطالب کند. اگر مهر را نداده باشد، و خود زن مرد را فریب داده باشد، می تواند مابه التفاوت مهریه را کم کرده و مابقی را به زن بپردازد. بدون اینکه ازدواج را فسخ نماید.
مهلت شکایت فریب در ازدواج
قانون برای استفاده از حق فسخ برای فریب در ازدواج، قائل به حق خیار فوری فسخ است. چناچه در ماده 1131 قانون مدنی ذکر شده است: «خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می شود، به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است»
یعنی دارنده حق فسخ باید در کوتاه ترین زمان ممکن که عرفا می تواند حق فسخ خود را اعمال کند، اراده خود را برای برهم زدن ازدواج اعلام کند. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از حق فسخ لازم است، با عرف است.
یعنی فرد اگر بعد از اینکه متوجه شد که فریب خورده، هیچ اقدامی برای فسخ نکاح انجام ندهد، حق فسخ برای او از بین می رود. مگر اینکه اطلاعی در این باره نداشته باشد.
البته که اثبات علم به حق فسخ و فوریت آن به عهده کسی است که مدعی علم داشتن است. زیرا اصل بر عدم دانستن حق فوری فسخ است. پس کسی که ادعا می کند که طرف مقابلش به حق فسخ آگاه بوده، باید ادعایش را اثبات کند.
البته حق شکایت برای جبران خسارت فوری نیست و شامل قاعده مرور زمان نمی شود. طرفی که فریب خورده می تواند در هر زمان که توانست یا خواست برای جبران خسارت به دادگاه مراجعه نماید.
تکلیف مهریه در فریب در ازدواج
ازدواجی که بر پایه فریب و تدلیس واقع شده باشد، قوانین متفاوتی درباره مهریه دارد. به طور کلی مهریه در تدلیس در ازدواج شامل موارد زیر می شود:
فسخ نکاح قبل از نزدیکی
در همه موارد فریب در ازدواج، چنانچه فسخ نکاح قبل از نزدیکی صورت گیرد، هیچ مهریه ای به زن تعلق نخواهد گرفت. مگر اینکه فسخ به دلیل وجود عنن یا ناتوانی جنسی مرد باشد که در این صورت نصف مهریه به زن تعلق خواهد گرفت.
فسخ نکاح بعد از نزدیکی
اگر فسخ نکاح بعد از نزدیکی واقع شود، چند صورت متصور است:
- اگر زن مرد را فریب داده باشد، مرد بعد از نزدیکی نسبت به عیوب زن آگاه شده ولی از حق فسخ خود استفاده نکند. باید تمامی مهریه را بپردازد. اگر از حق فسخ استفاده نموده و نکاح را فسخ کند، هیچ مهریه ای به زن تعلق نمی گیرد.
- اگر زن مهریه را پیش از نزدیکی گرفته باشد و مرد بعد از آن نسبت به عیوب زن آگاه شود، مرد نیز از حق فسخ استفاده کند؛ زن باید تمام مهریه را به مرد برگرداند. اگر مهریه او دارای برخی منافع و نمائات بوده و در این فاصله زن از آنها استفاده کرده، باید تمامی آنها را نیز به مرد برگرداند.
- اگر شخص ثالثی از بستگان زن، مرد را فریب داده باشد و زن نیز مهریه را پیش از نزدیکی دریافت کرده باشد، مرد می تواند آن را از زن مطالبه کند.
- اگر مرد، زن را در ازدواج فریب داده باشد و نزدیکی نیز واقع شده باشد، زن بعد از فسخ نکاح مستحق دریافت تمام مهریه است و فسخ هیچ تاثیری در استحقاق زن نسبت به مهریه ندارد.
سوالات متداول ندلیس در ازدواج
آیا جرم فریب در ازدواج قابل گذشت است؟
در ماده 647 قانون مجازات اسلامی آمده است «چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از سه ماه تا یک سال محکوم می گردد»
یعنی می توان برای فرد فریبکار تقاضای مجازات نمود و اگر این کار همراه با کلاهبرداری بوده، مجازات وی نیز ممکن است تشدید شود.
اما در اصلاحیه ماده 104 همین قانون در سال 99، مجازات این جرم به نصف کاهش یافته و آن را قابل گذشت عنوان کرده است. در نتیجه فرد زیان دیده می تواند در هر مرحله ای از تحقیقات، رسیدگی و اجرای حکم از مجرم گذشت کند. در این صورت مجازات فرد متوقف شده و چنانچه در زندان باشد، فورا آزاد می شود.