در این نوشتار در خصوص مبحث فریب در ازدواج باکره نبودن صحبت خواهد شد. بر اساس ماده 647 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات و مجازات های بازدارنده مصوب سال 1375 مجلس شورای اسلامی درصورتی که قبل از عقد ازدواج، هریک از زوجین خود را به امور واهی از جمله داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی یا شغلی و سمت خاص، تجرد و امثال اینها فریب دهد و عقد بر مبنای هریک از اینها واقع شود، فرد مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. در جرم فریب در ازدواج به علت باکره نبودن نه تنها بایستی قصد فریب از سوی زوجه وجود داشته باشد بلکه باید شوهر یا زوج نیز واقعا در عمل فریب خورده و درواقع ازدواج بر همین مبنا محقق شده باشد وگرنه جرم فریب در ازدواج به این علت واقع نمی گردد. همچنین لازم به ذکر است پوشاندن ازاله بکارت از طریق عمل جراحی و تظاهر نمودن به باکرگی خود به خود منجر به تحقق خیار فسخ نکاح نمی شود مگر اینکه به طور صریح ضمن عقد ازدواج بکارت زوجه شرط شده باشد یا عقد بر مبنای آن واقع شده باشد.
ادعای مرد بر دوشیزه نبودن زن بعد از عقد
بر اساس رویه عرفی کشورمان، وجود بکارت در زنی که فرد برای نخستین بار می خواهد با وی ازدواج نماید، جزو الزامات و شروط بنایی عقد نکاح محسوب می شود و گویی شرطی است که به طور ضمنی در عرف وجود دارد؛ به عبارت دیگر می توان گفت شرط شدن امری در قرارداد یا عقد از جمله عقد نکاح می تواند به طور صریح باشد یا ضمنی. به عنوان مثال باکرگی زوجه می تواند به صورت صریح در عقد شرط شود و هنگام وکالت گرفتن از زن در خطبه عقد عنوان دوشیزه گفته شود و به همه اعلان گردد یا اینکه به صورت شرط ضمنی یا به عبارت دیگر عرفی (به حکم عرف) در عقد نکاح مطرح گردد که این هم جزئی از اراده متعاقدین یا طرفین عقد محسوب می گردد بدون آنکه نیازی به تصریح آن در عقد باشد. فلذا باکرگی زوجه حتی اگر در ضمن عقد شرط نشده باشد و به طور صریح بدان تصریح نشده باشد، باز هم به حکم عرف جامعه برای دختری که برای نخستین بار به خواستگاری او می روند جزئی از اراده طرفین محسوب می شود و فقدان بکارت می تواند موجب تحقق خیار تدلیس برای زوج شود. البته زوج می تواند در چنین وضعیتی پس از آگاهی و وقوف به اینکه زوجه باکره نیست، عقد را به همان صورت قبول نماید و به زندگی زناشویی ادامه دهد یا اینکه بر اساس قاعده غرور بر اساس فریبی که از ناحیه زوجه متحمل شده است، از زوجه مطالبه خسارت کند.
به منظور اثبات ادعای مرد بر دوشیزه نبودن زن بعد از عقد و فسخ نکاح باید شرایطی وجود داشته باشد به عنوان مثال باید عدم بکارت مسبوق به قبل از عقد نکاح باشد. جهت اثبات ازاله بکارت زوجه قبل از عقد نکاح با توجه به دلیل اصل دوام نکاح، زوج در این شرایط مدعی محسوب می شود و میبایست ادعای خود را که عبارت از عدم بکارت زوجه پیش از عقد می باشد و اینکه ازاله بکارت در فاصله بین عقد تا علم به فقدان بکارت صورت نگرفته است از طریق اقامه بینه یا اقرار خود زوجه ثابت نماید. از طرف دیگر میبایست زوج قبل از عقد نکاح نسبت به باکره نبودن زوجه آگاه نبوده باشد در غیر اینصورت حق فسخ او به علت آگاهی قبلی از عدم بکارت زوجه ساقط خواهد شد. لذا در این شرایط توصیه می شود حتما موضوع را با یک وکیل پایه یک دادگستری در میان بگذارید و از وی مشورت خواسته یا از وکیل طلاق بخواهید که امور مربوط به اثبات ادعای عدم بکارت زوجه را دنبال نماید.
اثبات باکره نبودن زن و فریب در ازدواج
همانطور که بیان گردید در عقد ازدواج برای فردی که نخستین بار به خواستگاری زنی میرود اصل بر باکرگی آن زن می باشد و این شرطی عرفی می باشد که بنای عرف بر آن می باشد درواقع به نظر می رسد صفت باکرگی در عقد نکاح با دختر از شرایط عقد می باشد و در ماده 1128 قانون مدنی نیز به این موضوع اشاره شده است چراکه این ماده بیان داشته است: « هر گاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد. » بر اساس صورتجلسه نشست قضایی در تاریخ 15/05/1381 که در استان مازندران شهر تنکابن برگزار شده است و با موضوع « حق فسخ نکاح برای زوج به علت باکره نبودن زوجه » بوده است نظر هیئت عالی به این ترتیب می باشد: « چون در عقد نکاح دختر، اصل باکره بودن است در واقع صفت باکره بودن در ازدواج با دختر شرط اصلی صحت عقد نکاح است و موردی برای ذکر آن به عنوان شرط صفت در قانون پیشبینی نشده، در ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی هم به این موضوع اشاره شده است.
هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و پس از عقد معلوم شود که طرف فاقد وصف مورد نظر بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا خیر زیرا در ازدواج با دختر شرط باکره بودن مستتر است و موردی برای تصریح وجود ندارد. در خصوص سوال دوم بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد ضمن عقد ازدواج یا عقد خارج لازم ذکر کنند به نحوی که ماده ۸ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۵۳، شرط ضمنالعقد را در ۱۴ مورد بیان کرده و زوج هنگام عقد نکاح به زوجه وکالت میدهد که در صورت محقق شدن شروط مزبور خود را مطلقه نماید و در هر صورت برای اثبات شروط مزبور و یا فسخ عقد نکاح رسیدگی با دادگاه خانواده است و بدون مراجعه به دادگاه فسخ نکاح امکانپذیر نیست. » اما اثبات باکره نبودن زن و فریب در ازدواج با توجه به اینکه زوج در این حالت مدعی محسوب می شود و مطابق قاعده ای فقهی «البینه علی المدعی » بار اثبات مدعا بر عهده مدعی می باشد لذا این اثبات این ادعا نیازمند دلیل است . از جمله دلایلی که می توان بدان تمسک جست، درخواست ارجاع موضوع از طریق دادگاه یا دادسرا به پزشکی قانونی می باشد که مرد می تواند باکره نبودن همسر را از طریق ارجاع به پزشکی قانونی اثبات نماید.
همچنین لازم به ذکر است که اعمال حق فسخ و استفاده از آن به محض علم بدان فوری می باشد یعنی به محض اینکه زوج مطلع گردید که زن فاقد بکارت است یا ترمیم بکارت نموده است بایستی فوراً نسبت به استفاده از خیار خود جهت فسخ عقد نکاح از طریق دادگاه خانواده اقدام نماید در غیر اینصورت خیار فسخ اسقاط خواهد شد. اگر در این خصوص سوالی داشتید میتوانید از وکیل طلاق در تهران مشاوره تخصصی بگیرید.
مواد قانونی و مراحل شکایت زوج مبنی بر باکره و دوشیزه نبودن زوجه
می توان گفت عمل هایمن یا ترمیم بکارت در صورتی که به قصد فریب شوهر و پنهان کاری روابط قبلی به کار رفته باشد و یا جهت کتمان ازدواج قبلی باشد، نه تنها از موجبات ایجاد خیار جهت فسخ نکاح از سوی مرد است بلکه از موارد تحقق جرم نیز می باشد. منتها نکته مهم آن است که در این جرم که بدان جرم فریب در ازدوج یا جرم فریب در عقد نکاح گفته می شود حتما باید سوء نیت یا قصد فریب طرف دیگر عقد که زوج می باشد وجود داشته باشد و در عمل نیز طرف مقابل واقعاً به همین جهت فریب خورده و واقعاً عقد را بر همین مبنا واقع سازد یعنی درواقع عقد نکاح برمبنای بکارت زوجه محقق و واقع شده باشد و بنابراین این جرم سه عنصر مهم و لازم جهت تحقق دارد که به ترتیب ذیل می باشد:
- الف) توسل به امور واهی و متقلبانه مانند عمل ترمیم بکارت یا عمل هایمن
- ب) فریب خوردن زوج
- ج) تحقق عقد نکاح بر مبنای بکارت زوجه
بر اساس ماده 647 قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات و مجازات های بازدارنده) : « چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از سه ماه تا یک سال محکوم میگردد.» البته لازم به ذکر است که مجازات این جرم بر اساس ماده 104 قانون مجازات اسلامی (اصلاحی به موجب ماده 11 قانون کاهش مجازات حبس تعزیری مصوب 23/02/1399 مجلس شورای اسلامی) قابل گذشت تلقی شده و به نصف تقلیل یافته است. همچنین طبق نظریه مشورتی شماره ۷/۹۶/۴۱۴ مورخ 23/۰۲/1396«مستفاد از مقررات ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵، فریب در ازدواج مستلزم وانمود کردن یا انجام عملیاتی نسبت به زن یا مرد است که موجب فریب طرف دیگر در ازدواج با او گردد، به نحوی که پنهان داشتن صفت یا توصیف کردن به صفتی که شخص فاقد آن است با قصد فریب انجام شده باشد.»
بنابراین اگر ثابت شود که زوجه با توسل به امور متقلبانه مانند عمل هایمن و ترمیم بکارت، زوج را فریب داده و با اغوا گری حاصل از این امر و بر مبنای بکارت زن که غیر واقعی و دروغین بوده است، عقد نکاح واقع شده است، زوج می تواند به دادسرای محل مراجعه کرده و شکوائیه خود را بر مبنای ماده 647 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات تنظیم و ارسال نماید.
رسیدگی به این جرم در صلاحیت دادسرای عمومی است و شروع به رسیدگی بر مبنای دلایلی است که زوج ارائه می کند و سه عنصری است که فوقا بیان شد و زوج باید ثابت نماید و درصورت اثبات همه موارد، دادسرا با صدور قرار جلب به دادرسی و سپس کیفرخواست، پرونده را به دادگاه کیفری دو ارسال می نماید. قاضی دادگاه پس از استماع اظهارات و دفاعیات طرفین رای خود را بر مبنای ماده 647 مذکور صادر می نماید.
ترمیم پرده بکارت قبل ازدواج و اثبات آن در پزشکی قانونی
یکی از مواردی که امروزه در اثر پیشرفت علوم پزشکی حاصل شده است، ترمیم پرده بکارت می باشد. این امر متأسفانه منشأ وقوع بسیاری از تدلیس ها و نیرنگ ها در امر ازدواج شده است. امروزه ترمیم پرده بکارت مباحثی چون طلاق زن به دلیل نداشتن بکارت و بحث اثبات روابط نامشروع زنی که بکارت خود را از دست داده و عمل ترمیم بکارت انجام داده است پیش آورده و روز به روز این مباحث در جامعه و دادگاه های خانواده و حتی دادسراهای عمومی بیشتر و بیشتر شده است. در این خصوص به دلیل فریب زوجه، درخواست طلاق از طرف مرد مطرح می شود و چه بسیار مردان ناآگاهی که به جای اعمال خیار تدلیس و فسخ نکاح به سراغ طلاق می روند و متأسفانه از شرایط فسخ نکاح باخبر نیستند. گاهی هم پیش می آید که خانم ها از زندگی زناشویی در این حالت ناراضی بوده و به علت طرح دعاوی کیفری علیه ایشان در دادسرا و دادگاه کیفری به علت جرم فریب در ازدواج ناشی از عدم باکرگی درخواست طلاق از طرف زن را مطرح میکنند لذا این مساله محل اختلافات بسیاری شده است.
حتی وضعیت به جایی رسیده است که برخی خانواده ها برای پیشگیری و جلوگیری از وقوع بعضی اختلافات احتمالی در آینده از خانواده دختر میخواهند که گواهی سلامت پرده بکارت دختر را قبل از عقد نکاح به خانواده پسر بدهند. با این حال اگر دختری پیش از عقد نکاح بکارت خویش را مورد عمل هایمن قرار دهد ، با ارجاع این موضوع به پزشکی قانونی و معاینه دقیق، پزشکی قانونی کاملاً می تواند ترمیم یا عدم ترمیم بکارت را دریافته و نتیجه را به دادگاه خانواده یا دادسرا حسب مورد اطلاع دهد. پزشکی قانونی از طریق بررسی جای جراحی و یا زائده های آن به وضوح می تواند ترمیم بکارت را دریافته و پس از آن، دادگاه حکم خود را دراین خصوص صادر خواهد نمود.
تشخیص زمان پارگی بکارت در پزشکی قانونی
تشخیص دقیق زمان پارگی بکارت در پزشکی قانونی معمولاً از یک هفته تا یک ماه امکان پذیر است و پس از این زمان دیگر امکان تشخیص زمان پارگی بکارت به طور دقیق امکان پذیر نیست بلکه صرفاً پزشکی قانونی می تواند تشخیص دهد که بکارت ترمیم شده است یا خیر و خانم دارای بکارت است یا خیر و تشخیص زمان دقیق پارگی آن اگر از یک ماه بیشتر باشد معمولاً امکان پذیر نیست.
مزایای وکیل ماهر فریب در ازدواج
درخصوص اثبات فریب در ازدواج با توجه به تخصصی بودن موضوع و پیچیدگی آن، لازم است وکیلی ماهر و متخصص و مجرب در این خصوص همراه و مشاور شما باشد تا بتوانید در مدت زمانی نه چندان طولانی ضمن اثبات این امر در محکمه خانواده و اثبات خیار تدلیس و اعمال فسخ نکاح ، جرم فریب در ازدواج را نیز در دادسرای عمومی و نزد دادگاه کیفری دو ثابت نمایید. در این مورد وکیل طلاق توافقی یا وکیل پایه یک دادگستری می تواند با تجربه، دانش و مهارت خود در این زمینه راهگشای مسائل شما باشد. اگر درخصوص طلاق توافقی یا فسخ نکاح پرسشی داشتید می توانید از ایشان مشورت بگیرید.
فسخ نکاح و تکلیف مهریه زوجه پس از اثبات عدم باکرگی
بر اساس ماده 1101 قانون مدنی: « هرگاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است » بر اساس ماده فوق الذکر اگر زن باکره باشد، در صورت فسخ، مهریه به او تعلق نمی گیرد مگر اینکه فسخ به دلیل بیماری مرد ناشی از عنن باشد که در این صورت نصف مهریه به زن تعلق خواهد گرفت. با توجه به مفهوم مخالف ماده 1101 قانون مدنی ، درصورتی که نکاح پس از وقوع نزدیکی بین زوجین به جهتی از جهات فسخ شود، زن حق دریافت مهر المسمی (مهریه مقید در عقد نکاح) را دارد. اما اگر فسخ نکاح به دلیل تدلیس زن و فریب در ازدواج باشد پس از اثبات عدم باکرگی و سوء نیت زوجه در دادگاه کیفری، زوجه در هیچ صورتی حقی بر مهر ندارد زیرا به تقلب حقی به دست نخواهد آمد.